Read A new algorithm for developing multiobjective models with utility function in fuzzy environment for distribution centers location problem Page 7
جدول (2-1): برخی از تعاریف مدیریت زنجیره تأمین
نویسنده
تعریف
(Jones & Riley, 1985)
یک رویکرد یکپارچه برای در برنامهریزی و کنترل جریان مواد از تأمینکنندگان تا مشتریان نهایی.
(Ellram, 1991)
شبکهای از کارخانههای در تعامل برای تحویل محصول یا خدمت به مشتری نهایی که توسط جریانهایی از مواد اولیه تا محصول نهایی به یکدیگر متصلاند.
(Christopher, 1992)
مدیریت زنجیره تأمین، شبکهای از سازمانها که توسط ارتباط پیشتر و بعدتر به یکدیگر متصل بوده و در فرآیندها و فعالیتهای که برای محصول، از لحظهای که به صورت مواد خام استخراج میشوند تا لحظهای که به دست مشتری میرسد، ارزش تولید میکند، دخیل هستند، میباشد.
(Lee & Billington, 1992)
شبکهای از تولیدکنندگان و توزیع کنندگان که مواد خام را فراهم نموده و آنها را به کالای نیمهنهایی و نهایی تبدیل کرده و کالاهای نهایی را در میان مشتریان نهایی توزیع میکنند.
(Berry et al., 1994)
مدیریت زنجیره تأمین قصد دارد اعتماد را ایجاد نماید، بر اساس نیازهای بازار اطلاعات را مبادله کند، محصولات جدید را توسعه دهد و ساختارهایی را فراهم آورد که به واسطه آنها منابع سازمانهای مرتبط را آزاد نموده و توسعه معناداری را از این طریق حاصل نماید تا ارتباط بلندمدتی را پایهگذاری نماید.
(Saunders, 1995)
زنجیره بیرونی یک زنجیره کلی از مبادله است که از مواد اولیه، کارخانههای استخراج و تولید، مونتاژکنندگان، توزیع کنندگان و خردهفروشان تا مشتری نهایی میباشد.
(Harland, 1996)
مدیریت زنجیره تأمین عبارت است از مدیریت یک شبکه از کسب و کارهای به هم متصلی که در تولید کالا و خدماتِ مورد نیاز مشتری نهایی فعالیت مینمایند
(Kopczak, 1997)
مجموعهای از موجودیتها شامل تأمینکنندگان، فراهم کنندگان خدمات لجستیکی، سازندگان، توزیعکنندگان و فروشندگان که مواد، محصول و اطلاعات در میان آنها جاری میباشند.
(Lee & Ng, 1997)
شبکهای از موجودیتها که با تأمینکنندگانِ تأمینکنندگان شروع شده و به مشتریانِ مشتریان ختم میشود.
(Tan et al., 1998)
مدیریت زنجیره تأمین در برگیرنده مدیریت مواد و تأمین آنها از تأمین مواد اولیه اصلی تا محصول نهایی (و بازیافتها و استفاده مجدد) است. مدیریت زنجیره تأمین بر روی چگونگی بهینهسازی فرآیندهای تأمین، تکنولوژی و ظرفیت کارخانهها به منظور افزایش مزیت رقابتی آنها تمرکز دارد. این روش یک فلسفه مدیریتی است که به واسطه آن فعالیتهای سنتی درون سازمانی را به وسیله شراکت با شرکا توسعه داده و هدف عمومی آن بهینهسازی و افزایش کارایی است.
در ادامه تعریفی از Harland برای مدیریت زنجیره تأمین ارائه مینماییم. این تعریف تنها برای ایجاد هم زبانی ارائه شده است و به معنای خاص بودن و یا مهمتر بودن این تعریف نیست.
مدیریت زنجیره تأمین عبارت است از مدیریت یک شبکه از کسب و کارهای به هم متصلی که در تولید کالا و خدماتِ مورد نیاز مشتری نهایی فعالیت مینمایند25 (Harland 1996).
شکل (2-2) نمایش دهنده یک شبکه زنجیره تأمین و موجودیتهای مختلف آن است. مدیریت زنجیره تأمین، مدیریت سه جریان مواد، اطلاعات و پول در طول این زنجیره است. در واقع مدیریت زنجیره تأمین تمامی حرکتها و انبارشهای مواد، موجودی در جریان کار و محصول نهایی را از نقطه ایجاد تا نقطه مصرف پوشش میدهد.
شکل (2-2): نمایشی از یک زنجیره تأمین و موجودیتهای مختلف آن
جدول (2-2) برخی از مهمترین تحقیقات انجام شده در حوزه مدیریت زنجیره تأمین را نمایش میدهد. لازم است خاطر نشان نماییم که محققان محترمی که علاقمند به فعالیت پژوهشی در حوزه مدیریت زنجیره تأمین میباشند، با محور قرار دادن این مقالات میتوانند به مراجع مرتبط با موضوعات تحقیقاتی خود دست یابند. اما به هر حال این لیست نیاز به تکمیل شدن خواهد داشت که امیدواریم در ادامه این راه توسط سایر محققان تکمیل گردد.
جدول (2-2): برخی از مهمترین تحقیقات در حوزه مدیریت زنجیره تأمین
سال
نویسندگان
محتوای مقاله/کتاب
1994
(Dunn et al., 1994)
مرور ادبیات در حوزه لجستیک
1995
(Mentzer & Kahn, 1995)
مرور ادبیات در حوزه لجستیک
1996
(Ellram, 1996)
بررسی کاربرد روشهای مطالعات موردی در تحقیقات حوزه لجستیک
1997
(Samuel, 1997)
مرور ادبیات در حوزه لجستیک
1997
(Kent & Flint, 1997)
مرور ادبیات در حوزه لجستیک
1997
(Stock, 1997)
مرور ادبیات در حوزه لجستیک
1997
(Vidal & Goetschalckx, 1997)
مرور ادبیات در حوزه مدیریت زنجیره تأمین
1998
(Fleischmann et al., 1998)
مرور ادبیات در حوزه توزیع و مدیریت زنجیره تأمین
2000
(Soonhong & Mentzer, 2000)
بررسی نقش بازاریابی در مدیریت زنجیره تأمین
2000
(Croom et al., 2000)
مرور ادبیات در حوزه مدیریت زنجیره تأمین
2000
(Stadler & Kilger, 2000)
مروری بر مفاهیم و مدلهای مدیریت زنجیره تأمین (از دریچه کاربردی)
2001
(Mentzer, et al., 2001)
مقالهای پایهای در تعریف مفاهیم مدیریت زنجیره تأمین
2002
(Svensson, 2002)
بررسی نقش بازاریابی در مدیریت زنجیره تأمین
2003
(Lewis & Suchan, 2003)
مرور ادبیات در حوزه لجستیک
2004
(Chen & Paulraj, 2004)
مرور ادبیات در حوزه مدیریت زنجیره تأمین
2004
(Dubois et al., 2004)
مرور ادبیات در حوزه مدیریت زنجیره تأمین
&nbs
p; 2005
(Sachan & Datta, 2005)
مرور ادبیات جامع بر مدیریت زنجیره تأمین و لجستیک
2006
(Tang, 2006)
مرور ادبیات در حوزه مدیریت زنجیره تأمین
به عقیدهSachan و Dattaجهتگیریهای حوزههای تحقیقاتی در مدیریت زنجیره تأمین عبارتند از (Sachan & Datta, 2005):
مطالعاتی که به بررسی مسائل دنیای واقعی میپردازند.
مطالعاتی که به توسعه تئوریهای موجود در این حوزه با اقتباس و بهکارگیری تئوریهای سایر حوزههای تحقیقاتی میپردازد.
مطالعاتی که به معرفی تئوریهای جدید در این حوزه میپردازد.
مطالعاتی که به معرفی محدودیتهای موجود در مدلهای کمی وجود دارد میپردازد. به عنوان مثال بهینهسازی تعدادی پارامتر، با توجه به وابستگیهای موجود در زنجیره تأمین، رویکردی کارا نیست.
مطالعاتی که بینشی چندبعدی برای مسائل تحقیقاتی فراهم مینماید. به عنوان مثال روشهایی که در آنها روشهای کمی و کیفی با یکدیگر تلفیق میشوند.
طراحی شبکه توزیع از جمله توسعههایی است که میتواند در دسته دوم پیشنهادات فوق قرار گیرد. چرا که اصولا این حوزه توسعهای از مباحث مکانیابی تسهیلات، مدیریت موجودی، مسیریابی و چند حوزه دیگر است. انواع مسائلی که امروزه در حوزه طراحی شبکه توزیع قابل طرح میباشند عبارتند از:
پیکرهبندی شبکه توزیع26: تعداد، مکان و وظایف تأمینکنندگان، تسهیلات تولید، مراکز توزیع، انبارها، نقاط توزیع و مشتریان.
استراتژی توزیع27: تصمیمگیری برای کنترل عملیاتی (متمرکز، غیرمتمرکز و اشتراکی)، طرح تحویل (برای مثال: انتقال مستقیم، نقطه توزیع، انتقال مستقیم جهت انبارش، توزیع حلقهای)، سبک حمل و نقل (برای مثال جادهای، ریلی، هوایی)، استراتژی دوباره پر کردن28 (برای مثال کششی، فشاری و ترکیبی)، کنترل حمل و نقل (برای مثال شخصی، قراردادی)
ترکیب مناسب موارد فوق یا همان استراتژی مدیریت زنجیره تأمین سبب خواهد شد که حداقل هزینه (یا هر تابع هدف دیگری نظیر ریسک زنجیره تأمین، انعطافپذیری زنجیره تأمین، سرعت پاسخگویی در زنجیره تأمین و بسیاری توابع هدف دیگر) در زنجیره تأمین فراهم شود. به عبارت بهتر اهداف مورد نظر تصمیمگیرندگان تعیین کننده استراتژی مطلوب در زنجیره تأمین خواهد بود.
دستهبندی نمودن فعالیتهایی که در حین مدیریت زنجیره تأمین روی میدهند، به جهت تنوع، تعدد و همچنین ناهماهنگی و ناهمگونی در کلید واژههای مورد استفاده، الزامی است. تا به امروزه چندین مدل برای دستهبندی فعالیتهای گوناگونِ موجود در مدیریت زنجیره تأمین صورت پذیرفته است. به عنوان مثال SCOR یکی از این مدلها است که توسط انجمن مدیریت زنجیره تأمین توسعه و ترویج داده شده است. اما مدلی که در بین این مدلها از استقبال بیشتری برخوردار شده است، مدلی است که توسط مجمع جهانی زنجیره تأمین29 (GSCF) توسعه داده شده است و در آن کلیه این فعالیتها را در سه سطح راهبردی، تاکتیکال و عملیاتی دستهبندی مینماید. به کارگیری این مدل برای دستهبندی فعالیتهای زنجیره تأمین را میتوان در مقالات معتبری همچونMelo و همکارانش در سال 2008، Klose و Drexl در سال 2005،Simchi-Levi و همکارانش در سال 2004، Bender و همکارانش در سال 2002، Owen و Daskinدر سال 1998 و Vidal و Goetschalckxدر سال 1997 میتوان یافت. در ادامه مهمترین فعالیتای مطرح در حوزه مطالعات زنجیره تأمین را در سه دستهبندی فوق نشان خواهیم داد30.
سطح راهبردی
بهینهسازیِ شبکه راهبردی (شامل تعداد، مکان و اندازه انبارها، مراکز توزیع و تسهیلات)،
شراکت راهبردی (شراکت با تأمینکنندگان، توزیع کنندگان و مشتریان، ایجاد کانالهای ارتباطی برای اطلاعات بحرانی و بهبودهای عملیاتی نظیر حمل و نقلها)،
هماهنگی برای طراحی محصول،
زیرساختهای فناوری اطلاعات،
تصمیمات مربوط به اینکه کجا بسازیم، چه بسیازیم چه بخریم31،
هماهنگ نمودن و همراستا نمودن استراتژیهای تأمین با استراتژیهای کسب و کار.
سطح تاکتیکال
تصمیمات مربوط به خرید و قراردادهای منابع،
تصمیمات تولید (قراردادها، زمانبندی، تعریف فرآیند برنامهریزی)،
تصمیمات موجودی (مقدار، مکان و کیفیت موجودی)،
استراتژی حمل و نقل (تواتر، مسیر و قرارداد)،
مقایسه و محک زنی تمامی عملیاتها در مقابل رقبا و اجرای Best Practiceها در سراسر سازمان،
پرداختها،
تمرکز بر روی تقاضای مشتری.
سطح عملیاتی
برنامهریزی روزانه تولید و توزیع (دربرگیرنده تمام نقاط در زنجیره تأمین)،
زمانبندی تولید برای هر تسهیل تولید در زنجیره تأمین (دقیقه به دقیقه)،
برنامهریزی و پیشبینی تقاضا، هماهنگ سازی پیشبینی تقاضا برای تمام مشتریان و به اشتراک گذاری آن با تمام تأمینکنندگان،
برنامهریزی منابع (شامل موجودی جاری و تقاضای پیشبینی شده با همکاری تمام تأمینکنندگان)
عملیاتهای داخلی32 (دربرگیرنده حمل کالا از تأمینکنندگان به دریافت کنندگان موجودی)
عملیاتهای تولید33 (دربرگیرنده مصرف مواد و جریان کالای تکمیل شده)
عملیاتهای بیرونی34 (دربرگیرنده تمام فعالیتهای اجرا و حمل و نقل به مشتریان)
سفارشات محتمل، در نظر گرفتن تمام محدودیتهای زنجیره تأمین (برای تأمینکنندگان، تسهیلات تولید، مراکز توزیع و سایر مشتریان).
در طراحی زنجیره تأمین برای تمام مولفههای فوق بایستی تصمیمگیری شود و همانگونه که قبلا نیز ذکر شد، طراحی شبکه توزیع به عنوان یکی از مهمترین مسائل حوزه زنجیره تأمین شامل دو دسته مسأله اساسیِ استراتژی توزیع و پیکرهبندی شبکه توزیع است. لذا در بخش بعد ابتدا استراتژیهای کلاسیکِ شبکه توزیع را از دی?
?گاه Chopra (Chopra, 2003) بررسی نموده و سپس پیکرهبندی شبکه توزیع را از دریچه مکانیابی تسهیلات تحلیل مینماییم.
2-3- استراتژیهای کلاسیک توزیع در طراحی شبکه توزیع
در این بخش چارچوبی کلی برای طراحی شبکه توزیع در یک زنجیره تأمین، از دیدگاه Chopra (Chopra, 2003)، معرفی شده و همچنین پارهای از عوامل موثر در انتخاب استراتژی یا شبکه توزیع نیز بررسی خواهد شد. انواع مختلف شبکههای توزیع و نقاط ضعف و قوت هر یک از آنها را مورد بحث قرار داده و این بخش را با تعیین شبکههای توزیع مناسب با توجه به مشتریان و ویژگیهای محصول به پایان خواهیم رساند. در این بخش واژه طراحی شبکه توزیع را معادل با تعیین استراتژی توزیع به کار بردهایم و منظور کلیه فعالیتهای مطرح در طراحی شبکه توزیع غیر از پیکرهبندی آن است.
2-3-1- مقدمه
توزیع به مراحلی که برای انتقال و انبار یک محصول از مرحله تأمینکننده تا مرحله مشتری در زنجیره تأمین انجام میگیرد، اطلاق میشود. توزیع یکی از عوامل اصلی سودآوری یک بنگاه اقتصادی است، زیرا مستقیماً بر روی هزینههای زنجیره تأمین و تجربه مشتری تأثیر میگذارد. توزیع خوب میتواند برای به دست آوردن اهداف مختلف زنجیره تأمین از هزینه پایین گرفته تا پاسخگویی بالا به کار گرفته شود. در نتیجه شرکتهایی در صنایع یکسان معمولاً شبکههای توزیع بسیار متفاوتی را انتخاب میکنند.
شرکت Dell کامپیوترهای خود را مستقیماً به مصرفکننده نهایی توزیع میکند، در حالیکه شرکتهایی مثل Hewlett Packard محصولات خود را از طریق فروشندگان توزیع میکنند (Magretta, 1998). مشتریان Dell چندین روز صبر میکنند تا یک کامپیوتر تحویل بگیرند در حالیکه میتوانند یک محصول HP را از یک خردهفروشی خریداری نمایند. Gateway فروشگاههای Gateway Country را افتتاح نمود که در آن مشتریان میتوانستند محصول را کنترل کنند و از فروشندگان برای انتخاب کامپیوتری که برای نیاز آنها مناسب است، کمک بگیرند. با این حال Gateway هیچ محصولی را در فروشگاهها نمیفروشد بلکه کامپیوترها مستقیماً از کارخانه به مشتری ارسال میگردد. در سال 2001، Gateway برخی از این فروشگاهها را به خاطر عملکرد ضعیف مالی تعطیل کرد. شرکت Apple در حال برنامهریزی برای افتتاح خردهفروشیهایی است که کامپیوترها در آنها فروخته شوند (Wong, 2001). این شرکتهای کامپیوتری سه مدل مختلف توزیع را انتخاب کردهاند. چگونه ما میتوانیم این طیف عظیم روشهای توزیع را ارزیابی کنیم؟ کدامیک به شرکت و مشتریانش سرویس بهتری ارائه میدهد؟
Grainger، یک توزیعکننده MRO، در حدود 100000 قلم ذخیره میکند که میتواند در همان روزی که سفارش صادر میشود به مشتریان ارسال گردد. محصولات دیگر با تقاضای پایینتر، ذخیره نمیشوند بلکه هنگامی که یک مشتری سفارشی صادر کرد، مستقیماً از تولیدکننده ارسال میشوند. در این حالت چند روز طول میکشد تا مشتری محصول را دریافت کند. آیا این روشهای توزیع مناسب هستند؟ آنها چگونه میتوانند توجیه شوند؟ چه موقع یک شبکه توزیع باید شامل یک مرحله اضافی مثل یک توزیع کننده باشد؟ حامیان کسب و کار الکترونیک، از بین رفتن واسطههایی مانند توزیعکنندهها را پیشبینی کرده بودند. چرا در بسیاری از صنایع این پیشبینی اشتباه از آب درآمد؟
2-3-2- عوامل موثر بر طراحی شبکه توزیع
در بالاترین سطح، عملکرد یک شبکه توزیع باید در دو بعد ارزیابی شود:
1. نیازهای پاسخ داده شده مشتریان
2. هزینه پاسخگویی به نیاز مشتریان
نیازهای پاسخ داده شده مشتریان بر درآمد شرکت موثر است و هنگامی که هزینه این اقدام نیز مد نظر قرار بگیرد، سودآوری شبکه تحویل مشخص خواهد شد.
با وجود اینکه خدمات مشتری شامل اجزاء مختلفی است، در این جا بر روی اقداماتی که تحت تأثیر ساختار شبکه توزیع هستند، تمرکز خواهد شد. این موارد عمدتا شامل:
زمان پاسخگویی35
زمان پاسخگویی بیانگر مدت زمانی است که از لحظه صدور سفارش توسط یک مشتری تا زمان دریافت آن سفارش توسط طول میکشد، است.
تنوع محصول36
منظور از تنوع محصول تعداد محصولات یا ترکیبات مختلفی است که یک مشتری از شبکه توزیع انتظار دارد.
در دسترس بودن محصول37
دردسترس بودن بیانگر احتمال وجود یک محصول در انبار وقتی که یک سفارش مشتری دریافت میشود، است.
تجربه مشتری38
تجربه مشتری شامل راحتی سفارشدهی و دریافت محصول توسط مشتری است.
قابلرویت بودن سفارش39
قابلرویت بودن سفارش، توانایی مشتری برای پیگیری سفارش از صدور تا تحویل را شامل میشود.
قابلیت ارجاع40
قابلیت ارجاع شامل میزان راحتیای است که مشتری میتواند کالایی را که برای او راضیکننده نیست، پس بدهد و همچنین شامل توانایی شبکه برای پاسخگویی به چنین مرجوعاتی میباشد.
در ابتدا ممکن است به نظر برسد که یک مشتری همواره بالاترین سطح عملکرد را درمورد تمام این ابعاد میخواهد. اما در عمل چنین نیست. مشتریانی که در Amazon کتاب سفارش میدهند، میتوانند بیشتر از کسانی که به فروشگاههای Borders نزدیک خود برای خرید کتاب میروند، در انتظار بمانند. اما در عوض مشتریان Amazon میتوانند به گسترۀ وسیعتری از کتابها در مقایسه با فروشگاههای Borders دسترسی پیدا کنند.
سازمانهایی نظیر Amazon که دارای مشتریانی با آستانه تحمل بالاتری برای زمان پاسخگویی طولانی هستند، نیاز به تعداد کمتری مرکز توزیع خواهند داشت و در عوض بایستی بیشتر بر افزایش ظرفیت مراکز خود تمرکز نمایند. به عبارت بهتر بنگاههایی که مشتریانی را که به زمان پاسخگویی کوتاه اهمیت میدهند مورد هدف قرار میدهند، نیاز دارند که در محلی نزدیک به آنها باشند. این بنگاهها باید تسهیلات زیادی با ظرفیت پایین داشتهباشند. بنابراین، کاهش در زمان پاسخگویی مشتریان به ا
فزایش تعداد تسهیلات موردنیاز در شبکه منجر میشود. این موضوع در نمودار (2-1) نشان داده شده است.
نمودار (2-1): ارتباط بین زمان پاسخگویی مورد انتظار و تعداد تسهیلات
به عنوان مثال Borders، کتابهای مشتریان را در همان روز تأمین میکند ولی در اکثر نقاط امریکا به حدود 400 فروشگاه برای رسیدن به این هدف نیازمند است. در مقابل Amazon، حدود یک هفته طول میکشد تا یک کتاب را به مشتری خود تحویل دهد ولی تنها با استفاده از حدود 5 مرکز توزیع.
تغییر طراحی شبکه توزیع برخی از هزینههای زنجیره تأمین را تحت تأثیر قرار میدهد. این هزینهها عبارتند از:
هزینه موجودیها
هزینه حملونقل
هزینه تسهیلات و خرید، فروش و جابجایی41
اطلاعات
زمانی که تعداد تسهیلات در یک زنجیره تأمین افزایش مییابد، موجودی و در نتیجه هزینههای موجودی نیز همانطور که در نمودار (2-2) نمایش داده شده است افزایش مییابد. به عنوان مثال Amazon با تسهیلات کمتر قادر است تا در حدود 12 بار در سال موجودی خود را کاملا تغییر دهد42 در حالیکه Borders با حدود400 مرکز توزیع، تنها حدود 2 بار در سال میتواند این تغییر را در موجودی خود اعمال نماید.
نمودار (2-2): ارتباط بین تعداد تسهیلات و هزینه پشتیبانی
همانگونه که از نمودار 2 نیز مشخص است، افزایش تعداد تسهیلات، هزینه کلی حملونقل را کاهش خواهد داد. از سوی دیگر این افزایش در تعداد تسهیلات، افزایش در میزان موجودی را نیز در پی خواهد داشت.
نمودار (2-3): اختلاف در هزینه پشتیبانی و زمان پاسخگویی با تعداد تسهیلات
کل هزینههای پشتیبانی، عبارت است از مجموع کل هزینههای موجودی، حملونقل و تسهیلات برای یک شبکه زنجیره تأمین. وقتی تعداد تسهیلات افزایش مییابد کل هزینههای پشتیبانی همانطور که در نمودار 3 نشان داده شده، ابتدا کاهش و سپس افزایش مییابد. هر بنگاه باید حداقل تعداد تسهیلاتی که کل هزینه پشتیبانی را کمینه کند، داشته باشد. وقتی یک بنگاه میخواهد کاهش بیشتری در زمان پاسخگویی به مشتریان ایجاد کند، باید تعداد تسهیلات خود را تا بالاتر از نقطهای که هزینههای پشتیبانی را کمینه میکند، افزایش دهد. بنگاه تنها در صورتی باید تسهیلاتی را بالاتر از نقطه بهینه مذکور برای هزینه، افزایش دهد که مدیران مطمئن باشند درآمد حاصل از پاسخگویی بهتر، بیشتر از افزایش در هزینههای حاصل از تسهیلات اضافی است.